سازمان نظام پزشکی کرمان

مصاحبه
گفتگو با دکتر علی اکبر حقدوست

گفتگو با دکتر علی اکبر حقدوست

اتحاد جامعه پزشکی؛ راهی برای تقویت اعتماد عمومی و همبستگی حرفه‌ای

دکتر علی‌اکبر حقدوست، متولد کرمان هستند. ایشان دوران تحصیل خود را در همین شهر گذراندند. در سال ۱۳۶۸ وارد دانشگاه علوم پزشکی ایران شدند و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کردند.

از سال دوم دانشگاه، با همراهی جمعی از دانشجویان، کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران را بنیان گذاشتند و به‌عنوان دبیر کمیته مشغول به فعالیت شدند. تلاش‌های ایشان و همکارانشان در این زمینه منجر به تشکیل کمیته تحقیقات دانشجویی در دانشگاه‌های سراسر کشور شد.

پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۳۷۶، برای گذراندن دوره سربازی به کرمان بازگشتند. در این دوران، علاوه بر فعالیت در بهداری نیروهای مسلح، در مرکز تحقیقات معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان نیز مشغول به کار شدند.

دکتر حقدوست در دوران دانشجویی در آزمون بورس تحصیلی خارج از کشور، با سهمیه دانشگاه علوم پزشکی ایران شرکت کرده و پذیرفته شدند، اما بعدها بورس خود را به دانشگاه علوم پزشکی کرمان تغییر دادند. سرانجام در سال ۱۳۷۹ برای ادامه تحصیل به لندن رفتند و طی چهار سال، ابتدا مدرک کارشناسی ارشد آمار و سپس دکترای اپیدمیولوژی (PhD) را دریافت کردند.

پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۸۴ به عضویت هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان درآمدند و مسئولیت استعدادهای درخشان دانشگاه را بر عهده گرفتند. در ادامه، به مدت سه سال، مسئول تحقیقات کاربردی معاونت سلامت وزارت بهداشت بودند و در اواخر این مسئولیت، به عنوان معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان فعالیت می‌کردند؛ تا اینکه به دلیل هم‌زمانی دو مسئولیت مهم و حجم بالای کار، موافقت شد که مسئولیت خود در وزارت بهداشت را واگذار کنند و در کرمان مستقر شوند.

دکتر حقدوست به مدت یک سال ریاست دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان را بر عهده داشتند. سپس از سال ۱۳۹۲ به مدت چهار سال، ریاست دانشگاه علوم پزشکی کرمان را بر عهده گرفتند. پس از آن، به مدت چهار سال در وزارت بهداشت به‌عنوان معاون برنامه‌ریزی و سپس معاون آموزشی فعالیت کردند.

در حال حاضر، نزدیک به هشت سال است که به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی فعالیت دارند و هم‌زمان، دبیر بورد اپیدمیولوژی کشور نیز هستند.

از چه زمانی و چگونه همکاری شما با سازمان نظام پزشکی کرمان شکل گرفت؟

تقریباً از همان اوایل بازگشتم به ایران، در جلسات سازمان نظام پزشکی کرمان شرکت می‌کردم. اما زمانی که به‌عنوان معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان فعالیت داشتم، ارتباط کاری‌ام با این سازمان بیشتر شد. از آنجا که نظام پزشکی مهم‌ترین نهاد غیردولتی در حوزه سلامت و پزشکی است، تلاش کردم همکاری نزدیکی با آن داشته باشم. خوشبختانه در اواخر دهه ۸۰ این افتخار را داشتم که برای یک دوره عضو هیئت‌مدیره سازمان نظام پزشکی کرمان باشم.

با توجه به اینکه جنابعالی در طی دوره‌ای عضو هیئت مدیره سازمان نظام پزشکی بودید، عملکرد سازمان در آن زمان و زمان حال حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ به این سؤال واقعاً دشوار است. بسیاری از شرایط تغییر کرده و از آنجا که اکنون در جریان جزئیات عملکرد سازمان نیستم، نمی‌توانم قضاوت دقیقی داشته باشم.

اما اگر بخواهم ارزیابی کلی ارائه دهم، احساس می‌کنم در آن دوران مشارکت جامعه پزشکی بسیار پررنگ‌تر بود. پزشکان حمایت بیشتری از سازمان داشتند و اتحاد قوی‌تری در بین اعضا شکل گرفته بود. امروز، به دلیل تغییرات اجتماعی و شکافی که در سرمایه اجتماعی کشور ایجاد شده، این اتحاد کمی کمرنگ‌تر به نظر می‌رسد. همچنین، مسائل صنفی و معیشتی بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته و این امر بر وضعیت بیماران، پزشکان و بیمه‌های سلامت تأثیر گذاشته است.

گفتمان سازمانی نیز تغییر کرده است. در گذشته، فضای بیشتری برای بحث درباره مسائل علمی، توسعه‌ای، تغییرات و برنامه‌های راهبردی وجود داشت. شاید قضاوتم درست نباشد اما از دور احساس می‌کنم در حال حاضر این مسائل سبک شده و روند تصمیم‌گیری‌ها چابکی لازم را ندارند.

جایگاه نظام پزشکی را برای بررسی این معضل و پیشبرد اهدافش چقدر پررنگ می‌بینید؟ و فکر می‌کنید این جایگاه چگونه باید احیا شود؟

نقش سازمان نظام پزشکی بسیار کلیدی است، اما مهم‌تر از آن، این است که کل جامعه و حاکمیت باید به نقش سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن‌ها)، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها و گروه‌های صنفی توجه بیشتری داشته باشند. متاسفانه، به دلایل مختلف، شرایط اجتماعی به سمتی رفته که این نهادهای غیردولتی به حاشیه رانده شده‌اند.

قوانین و مقررات جدید، محدودیت‌های اجرایی، ممیزی که صورت گرفته، نظارت‌های سخت‌گیرانه و دو‌قطبی‌شدن جامعه همگی باعث شده‌اند که این سازمان‌ها نتوانند به اندازه کافی نقش‌آفرینی کنند. بسیاری از اعضای این نهادها احساس می‌کنند که تأثیرگذاری‌شان در انتخاب نمایندگان، تصمیم‌گیری‌های کلان و اجرای برنامه‌های صنفی کاهش یافته است. این مسئله، در نهایت باعث کاهش اعتماد و استقبال از این سازمان‌ها شده است.

از سوی دیگر، شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز سخت‌تر از قبل شده است. حتی اقشاری که از نظر مالی وضعیت نسبتاً مناسبی دارند، مجبورند با احتیاط و حسابگری بیشتری هزینه کنند. این فشار اقتصادی، بر فعالیت‌های خیریه نیز اثر گذاشته است. به‌عنوان مثال، در مؤسسات خیریه‌ای که برای بیماران سرطانی فعالیت می‌کنیم، هر سال شاهد کاهش کمک‌های مردمی هستیم، زیرا مردم فقیرتر شده‌اند و توانایی مشارکتشان کمتر شده است. در عین حال، هزینه‌های درمان روزبه‌روز سرسام‌آورتر می‌شود و این شکاف اقتصادی باعث شده که خیریه‌ها هم نتوانند راحت مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند و به نتیجه برسانند.

در مجموع، این تغییرات اجتماعی و نحوه تعاملات حاکمیتی، جایگاه این نهادها را متزلزل کرده است.

تعاملات سازمان نظام پزشکی با دیگر ارگان‌ها مانند وزارت بهداشت، مجلس و بیمه‌ها در آن زمان و زمان حال حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابتدا باید بپذیریم که در ساختار فعلی، دانشگاه‌های علوم پزشکی و وزارت بهداشت در یک سمت قرار دارند، بیمه‌ها در سمتی دیگر، و سازمان نظام پزشکی به همراه سایر نهادهای صنفی نیز در سمتی دیگر هستند. هرکدام از این بخش‌ها، رسالت مشخصی دارند که باید بر اساس آن عمل کنند.

سازمان نظام پزشکی یک نهاد صنفی است. درست است که در اساسنامه این سازمان، حقوق بیماران و جامعه مورد توجه قرار گرفته و همواره به آن احترام گذاشته شده، اما ماهِیت اصلی آن، دفاع از منافع صنفی پزشکان است. تعامل سازنده زمانی شکل می‌گیرد که قواعد و مقررات شفاف باشند و هر نهاد طبق ضوابط مشخص عمل کند. برای مثال، در تصمیم‌گیری درباره تعرفه‌های پزشکی، باید نقش و جایگاه سازمان نظام پزشکی به‌وضوح تعریف شود. مشخص باشد که این سازمان چگونه صدای خود را به گوش سیاست‌گذاران می‌رساند، سیستم تا چه حد پذیرای نظرات آن است، و چه میزان آزادی عمل در اختیارش قرار می‌گیرد.

مشکل اصلی این است که این قواعد بازی در حال حاضر شفاف نیستند. سیستم، به دلیل مشکلات ساختاری و اقتصادی، گاه ناچار به عدول از اصول خود می‌شود. همه می‌دانیم که تعرفه‌های واقعی پزشکی، بسیار بالاتر از میزان فعلی است، اما از سوی دیگر، بسیاری از مردم توان پرداخت همین تعرفه‌ها را هم ندارند، چه برسد به زمانی که به نرخ واقعی برسد. این وضعیت باعث شده که سیاست‌گذاران مجبور شوند تعرفه‌های غیرواقعی و پایین‌تر از حد استاندارد تعیین کنند. در نتیجه، زمینه برای تخلفات و فساد مالی افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی، پدیده‌هایی مانند دریافت‌های غیر رسمی (پول زیرمیزی) رشد می‌کند و امکان برخورد ریشه‌ای با آن کاهش می‌یابد.

این عدم تعادل اقتصادی، فقط محدود به نظام پزشکی نیست و در سایر بخش‌ها هم دیده می‌شود. برای مثال، در صنعت حمل‌ونقل هوایی، برای یک ماه آینده به‌سختی می‌توان بلیت هواپیما پیدا کرد، اما وقتی وارد هواپیما می‌شویم، می‌بینیم که صندلی‌های خالی وجود دارد! دلیل این ناهماهنگی چیست؟ شرکت‌های هواپیمایی می‌گویند که قیمت‌های فعلی غیرواقعی و پایین‌تر از حد واقعی است، اما از سوی دیگر، افزایش شدید قیمت‌ها هم امکان‌پذیر نیست. همین شکاف باعث ناترازی، نارضایتی و در نهایت افزایش غیرمنطقی قیمت‌ها می‌شود.

این ناترازی در تعرفه‌های پزشکی نیز سال‌هاست که وجود دارد، اما تاکنون هیچ‌کس جرأت اصلاح اساسی آن را نداشته است. این موضوع، آسیب‌های جدی به نظام سلامت وارد کرده و تعارض میان سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت را افزایش داده است.

چگونه می‌توان نقش سازمان نظام پزشکی را به عنوان حامی پزشکان و واسط بین پزشکان و بیماران برجسته‌تر کرد؟

نقش سازمان نظام پزشکی در بخش‌های مختلف متفاوت است، اما آنچه کار را برای این نهاد دشوار می‌کند، نقش واسطه‌ای آن میان حاکمیت و جامعه پزشکی است. نظام پزشکی مانند لولایی میان دو قطعه عمل می‌کند و باید هم از قوانین و مقررات دولتی تبعیت کند و هم از حقوق اعضای خود دفاع نماید. در بسیاری از موارد، سازمان مجبور به انعطاف و اغماض می‌شود و همین امر باعث می‌شود که برخی از اعضا به دستورالعمل‌های آن پایبند نمانند.

یکی از مهم‌ترین وظایف سازمان نظام پزشکی، رسیدگی به شکایات مردمی از پزشکان است که اینکار را انجام می‌دهد. از بیرون ممکن است این فرآیند دارای تضاد منافع به نظر برسد، یعنی پزشکان از حقوق همکارانشان دفاع بیش از حد کنند. اما با سازوکارهای نظارتی که شامل حضور نمایندگانی از قوه قضاییه و یک قاضی در کمیته‌های بررسی پرونده‌ها است، این تضاد تا حد زیادی کمرنگ شده است. البته، نمی‌توان ادعا کرد که تضاد منافع به‌طور کامل از بین رفته، اما در مجموع، عملکرد نظام پزشکی در رسیدگی به شکایات نسبتاً قابل قبول ارزیابی می‌شود.

در حوزه نظارت بر تبلیغات پزشکی، استانداردهای مهر و تابلوهای پزشکی و صدور پروانه فعالیت، سازمان به‌خوبی وظایف خود را انجام می‌دهد. بااین‌حال، محدودیت‌های قانونی و مشکلات ساختاری باعث شده که این نهاد در برخی موارد قدرت اجرایی کافی نداشته باشد. به‌عنوان مثال، در شهرهای بزرگی مانند کرمان، تراکم بالای مطب‌ها و پزشکان در یک منطقه خاص مشکلاتی مانند ترافیک، کمبود پارکینگ و دشواری دسترسی بیماران را ایجاد کرده است. بااین‌حال، قوانین فعلی به نظام پزشکی اجازه اعمال محدودیت‌های جغرافیایی برای مطب‌ها را نمی‌دهد. این در حالی است که اگر اصلاحات قانونی صورت بگیرد، این سازمان می‌تواند همراه با شهرداری، دانشگاه علوم پزشکی و سایر نهادهای نظارتی، توزیع مطب‌ها و کلینیک‌های تخصصی را به‌صورت عادلانه و کارآمد مدیریت کند.

یکی دیگر از چالش‌های نظام پزشکی، تعارضات داخلی میان گروه‌های مختلف پزشکی است. به‌عنوان مثال: تخصص‌های پوست و پزشکان عمومی بر سر مداخلات زیبایی همیشه درگیر اختلاف‌نظر هستند. متخصصان زنان و رادیولوژیست‌ها در حوزه سونوگرافی با هم تعارضاتی دارند.

مشکل اینجاست که قواعد بازی هنوز به‌صورت شفاف و اجرایی مشخص نشده است. نظام پزشکی کرمان نمی‌تواند معجزه کند؛ بلکه مجبور است بخشی از این تعارضات را، که در سطوح بالاتر حل‌نشده و باقی مانده‌اند، تا حدی مدیریت کند. به همین دلیل، در برخی حوزه‌ها که به ظاهر در حیطه مسئولیت این سازمان است، عملکرد آن به دلیل نبود اختیارات کافی، محدود می‌شود.

برای کاهش شکایات پزشکان می‌توان کاری کرد؟

بله قطعاً می‌توان اقدامات مؤثری انجام داد. من نمی‌گویم در شرایط فعلی باید دستمون را بالا بگیریم و بگوییم هیچ کاری نمی‌توان کرد. بلکه باید شفافیت و پاسخ‌گویی را تقویت کنیم.

برخی مسائل، از نظر اخلاق پزشکی و اصول حرفه‌ای، ناپسند و نازیبا هستند. در وهله اول، این موارد باید به‌وضوح مشخص و تبیین شوند تا حقوق بیمار و پزشک شفاف شود. گاهی اوقات، آگاهانه یا ناآگاهانه، جامعه پزشکی ممکن است به حقوق بیماران تعدی کند.

برای مثال، حق بیمار است که هنگام ویزیت، در یک فضای خصوصی با پزشک ارتباط برقرار کند. اما در برخی مطب‌ها، حضور یک بیمار یا همراه دیگر در اتاق ویزیت ممکن است باعث ناراحتی و احساس عدم امنیت بیمار شود. این از جمله حقوق بدیهی بیماران است که گاهی مورد غفلت قرار می‌گیرد.

در مقابل، حقوق پزشکان نیز در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شود. برای مثال: گاهی بیماران دیرتر از زمان تعیین‌شده مراجعه می‌کنند و همین مسئله، کل برنامه روزانه مطب را به هم می‌ریزد. ورود بدون نوبت یا رفتارهای نامناسب یا گاهی رفتار نامناسب از سوی بیماران یا همراهان آن‌ها ناشی از عدم آگاهی از حقوق متقابل است.

برای حل این مشکلات، باید شفاف‌سازی، پاسخ‌گویی و آگاهی‌بخشی در اولویت قرار گیرد. توانمندسازی منشی‌های مطب‌ها تا وظایف خود را بهتر انجام دهند. بسیاری از نارضایتی‌های مردم نه به‌خاطر عملکرد پزشک، بلکه به دلیل برخوردهایی است که قبل و بعد از ویزیت تجربه می‌کنند.

علاوه بر این، شرایط فیزیکی مطب‌ها و کلینیک‌ها نیز باید استاندارد باشد. در برخی موارد، مطب‌ها ظاهر لوکس و شیکی دارند، اما امکانات اولیه در آن‌ها فراهم نیست. بیمار نمی‌تواند به‌راحتی از آسانسور استفاده کند و یا یک سرویس بهداشتی مناسب در مطب نیست که بتواند استفاده کند. این‌ها مواردی است که باید در موردشان فکر کرد و یک هماهنگی و بین‌بخشی ایجاد کرد و برای حل آن‌ها گام برداشت.

از نظر شما، چه سبک زندگی‌ای برای پزشکان و مدیران حوزه سلامت مناسب است که به موفقیت کاری و سلامت شخصی منجر شود؟

پزشکی، حرفه‌ای سخت و فرسایشی است. شاید در سال‌های ابتدایی، پزشکان انرژی و توان بالایی برای کار داشته باشند، اما با گذشت زمان و افزایش فشار کاری، فرسودگی شغلی و مشکلات جسمی و روحی برای آن‌ها ایجاد می‌شود و دیگر توان ارائه خدمت و ویزیت سنگین را ندارند. نباید انتظار داشت که یک پزشک بتواند سال‌ها، روزانه ۵۰ بیمار را ویزیت کند و همچنان کیفیت خدمات خود را حفظ کند.

یک عادت نادرست در جامعه شکل گرفته که افراد برای یک مشکل ساده به چندین پزشک متخصص مراجعه می‌کنند. این برای مثال، بیماری که نوبت ساعت ۵ عصر دارد، ممکن است تا ساعت ۷ یا ۸ شب منتظر بماند تا پزشک را ببیند. دلیل آن هم بی‌نظمی پزشک و منشی در مدیریت زمان، نقص در سامانه‌های نوبت‌دهی و عدم تعهد برخی بیماران به ساعت مراجعه می‎باشد.

یک مثال ساده: اگر پزشک ساعت ۵ عصر کار خود را شروع می‌کند، منشی نباید از ساعت ۴ عصر به بیماران نوبت دهد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ چون برخی بیماران با تأخیر مراجعه می‌کنند و منشی برای جلوگیری از خالی ماندن مطب، از بیماران نمی‌خواهد زودتر به مطب مراجعه کنند.

متاسفانه در برخی مطب‌ها، بر این باوراند که شلوغی نشانه موفقیت و محبوبیت پزشک است و جز با فرهنگ سازی، شفافیت و استفاده از فناوری نوین که می‌تواند این مشکلات را حل و فصل کند، راه دیگری وجود ندارد.

آیا خاطره یا تجربه خاصی از دوران عضویت در هیات مدیره سازمان نظام پزشکی دارید که برای ما بفرمایید؟

از آن زمان سال‌ها گذشته و شاید جزئیات را به‌خوبی به خاطر نیاورم، اما شیرین‌ترین خاطراتم مربوط به تقدیر از پیشکسوتانی است که سهم بزرگی در توسعه پزشکی استان داشتند.

یاد دکتر ستوده به خیر، خدا رحمتشان کند. در دوره‌ای که در سازمان نظام پزشکی فعالیت داشتم، برنامه‌های متعددی برگزار کردیم. دکتر صالحی، بنیان‌گذار و نخستین رئیس دانشکده پزشکی، و دکتر تبریزچی نیز در آن دوران همراه ما بودند. با این حال، همواره بحث‌های داغ جلسات نظام پزشکی حول محور تعرفه‌های پزشکی، تضاد منافع و مداخلات افراد غیرمتخصص در حوزه سلامت بود.

مداخلات افراد فاقد صلاحیت در امور پزشکی از مشکلاتی است که سال‌ها ادامه داشته و هنوز هم پابرجاست. یکی از تلخ‌ترین خاطراتم که در آن زمان با آن مواجه شدیم، مربوط به خانمی بود که در منزل شخصی‌اش انواع کارهای پزشکی را انجام می‌داد و در نهایت باعث مرگ یک مادر باردار شد.

این خانم باردار اهل جوپار بود و پس از سقط جنین و مشکلات دیگری که داشت، به‌جای مراجعه به پزشک یا بیمارستان، به این فرد فاقد صلاحیت مراجعه کرد. متأسفانه، بی‌تجربگی و ناآگاهی این زن، جان مادر را گرفت.

در نظام پزشکی تلاش زیادی کردیم تا این فرد را از ادامه فعالیت‌های خطرناکش بازداریم. بحث‌های زیادی درباره ارجاع پرونده او به دادگاه مطرح شد، اما دادگاه برای بررسی این پرونده اسنادی محکم می‌خواست. ثابت کردن اینکه این فرد در منزل خود طبابت غیرقانونی انجام می‌دهد، سقط جنین می‌کند و مداخلات پزشکی خطرناکی دارد، کار آسانی نبود. حتی به این نتیجه رسیدیم که با همکاری دانشگاه، فردی را به‌عنوان بیمار اما در نقش بازرس به او معرفی کنیم، اما هر بار به دلایلی، برنامه‌های ما به نتیجه نمی‌رسید.

انرژی زیادی صرف کردیم، اما در نهایت، موفق نشدیم از طریق نظام پزشکی جلوی فعالیت این فرد را بگیریم. او اکنون فوت شده و امیدوارم خدا از سر تقصیراتش بگذرد، اما واقعیت این است که آسیب‌های جدی به سلامت مردم وارد کرد.

تلخی ماجرا اینجاست که شنیده‌ام دخترش جای او را گرفته و همان کارها را ادامه می‌دهد. انگار مشکلات قدیمی، بارها و بارها تکرار می‌شوند و هنوز هم راه‌حلی اساسی برای آن‌ها پیدا نشده است.

آیا پژوهشکده آینده‌پژوهی تاکنون با سازمان نظام پزشکی استان همکاری داشته است؟

در دوره‌های مختلف، همکاری میان پژوهشکده و نظام پزشکی همواره برقرار بوده است. از آنجا که پژوهشکده مستنداتی تولید می‌کند که برای نظام پزشکی استان و کشور کاربرد دارد، این تبادل علمی همیشه وجود داشته است. برخی از موضوعات مورد علاقه و اشتراک میان این دو نهاد شامل خودکشی پزشکان و دستیاران، مهاجرت پزشکان، مدل‌های مختلف آموزش مداوم و به‌روزرسانی، تحلیل داده‌ها و نقشه توسعه سلامت کرمان و کشور بوده است. این همکاری‌ها گاهی به‌صورت غیررسمی و گاهی از طریق بازدیدهای متقابل صورت می‌گرفت. در برخی موارد، پژوهشکده به‌عنوان مجری پژوهش‌ها عمل می‌کرد و نظام پزشکی به‌عنوان سفارش‌دهنده، سوالات و چالش‌های خود را مطرح می‌کرد و هزینه طرح‌ها را تأمین می‌نمود تا پژوهشکده بتواند به سوالات اختصاصی سازمان پاسخ دهد.

برای مهاجرت نخبگان و پزشکان کاری صورت گرفته که در کوتاه‌مدت بتوان از رفتن آن‌ها جلوگیری کرد؟

برای مواجهه با هر مشکلی، از جمله مهاجرت پزشکان، ابتدا باید ابعاد آن را به‌دقت بررسی کنیم. باید ببینیم گستردگی و شدت مسئله چقدر است، چرا این اتفاق رخ می‌دهد و چه راهکارهایی برای اصلاح آن وجود دارد. اولین گام، شناخت و توصیف دقیق مسئله است. وقتی صحبت از شناخت ابعاد مهاجرت می‌شود، منظور تنها دانستن تعداد پزشکانی که سالانه از کشور خارج می‌شوند نیست. این فقط یک بخش از ماجراست. بخش دیگر، بررسی دلایل مهاجرت، جاذبه‌های کشورهای مقصد است.

در حال حاضر، فکت‌شیت‌هایی درباره خروج پرستاران از کشور تدوین شده است که به این سؤالات پاسخ می‌دهد: چرا مهاجرت می‌کنند؟ چگونه این روند اتفاق می‌افتد؟ مقصد اصلی آن‌ها کجاست؟ برای مثال، در دوره‌ای پزشکان و کادر درمان به کشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت می‌کردند. ما این موضوع را با مطالعات موردی و تطبیقی بررسی کردیم و دلایل این مهاجرت‌ها را شناسایی نمودیم. برخی از این دلایل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ادامه تحصیل، تأمین آینده فرزندان و بهبود شرایط کاری بوده‌اند. هدف نهایی این مطالعات، یافتن راهکارهای اصلاحی مؤثر است.

حل یک مشکل پیچیده و مزمن، نیازمند راه‌حل‌های پیچیده و بلندمدت است. اگر کسی ادعا کند که برای مهاجرت پزشکان یک راهکار سریع و ساده دارد، باید در صحت آن تردید کرد. مهاجرت، مسئله‌ای چندوجهی است و برای اصلاح آن، باید به تمام ابعاد به‌صورت هم‌زمان توجه شود. ضروری است که شأن پزشکان حفظ شود، معیشت آن‌ها تأمین گردد، آینده شغلی فرزندانشان تضمین شود و مدل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت برای کنترل این روند بررسی شود.

این مشکل مختص کشور ما نیست و بسیاری از کشورهای دیگر نیز با آن مواجه بوده‌اند. هند، به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور مهاجرفرست جهان، چه اقداماتی انجام داده است؟ در این زمینه، مفهومی به نام “چرخش مغزها” مطرح شده که جایگزینی برای مهاجرت است. مطالعات ما نشان داده است که در سطح بین‌المللی، بیش از ۵۰ راهکار برای چرخش مغزها ارائه شده و حالا باید ببینیم کدام‌یک از این راهکارها می‌تواند در ایران اجرایی شود.

هدف از این مطالعات، ارائه خروجی‌هایی است که در حد توان بتوانیم به گوش مسئولین برسانیم.

به عنوان کلام آخر، اگر مطلبی هست که فکر می‌کنید جامعه پزشکی باید از آن آگاه باشد، لطفا بفرمایید؟

هرچقدر اتحاد جامعه پزشکی قوی‌تر شود، به نفع کل جامعه و خود پزشکان خواهد بود. متأسفانه، یکی از دلایل اصلی ضعف در این اتحاد، فقدان زبان مشترک و مهارت‌های کار گروهی است که از کودکی به درستی آموزش داده نشده است. جامعه پزشکی، به دلیل مسیر تحصیلی فشرده و دشواری که طی می‌کند، معمولاً فرصت کافی برای تعاملات اجتماعی و کار تیمی ندارد. از همان ابتدا، از دوران مدرسه و پیش از ورود به دانشگاه، دانشجویان پزشکی مجبورند تمام تمرکز خود را روی درس بگذارند و در ادامه، با دوران تحصیل طولانی، طرح، تخصص و فشارهای کاری سنگین مواجه می‌شوند. در نتیجه، ممکن است میزان تعاملات اجتماعی آن‌ها نسبت به سایر گروه‌های جامعه حتی کمتر از حد متوسط باشد.

به همین دلیل، معتقدم که وزارت بهداشت، نظام پزشکی و سایر نهادهای متولی باید بیش از پیش بر روی بُعد فرهنگی و اجتماعی این حرفه تمرکز کنند و راهکارهای عملی ارائه دهند. در آخرین نظرسنجی، جامعه پزشکی به‌عنوان یکی از مورد اعتمادترین گروه‌ها در جامعه شناخته شده است. هرچند در سال‌های اخیر، میزان اعتماد عمومی به برخی گروه‌های مرجع مانند قضات، پلیس، مدیران، روحانیون و معلمان کاهش یافته است، اما پزشکان همچنان در مقایسه با سایر اقشار از جایگاه بهتری برخوردارند. جالب‌تر اینکه، در آماری که مشاهده کردم، استان کرمان از میانگین کشوری وضعیت بهتری داشت.

این اعتماد یک سرمایه اجتماعی ارزشمند است که باید آن را حفظ و تقویت کنیم. خوشبختانه، بسیاری از پزشکان دست به خیر دارند. حتما کسانی رو تحت پوشش قرار می دهند و کمک به هزینه های درمان می کنند.

از سوی دیگر، برداشت عمومی این است که جامعه پزشکی نسبت به مشکلات محرومان بی‌تفاوت است. در حالی که اگر بتوان یک خیریه وابسته به خود جامعه پزشکی و نظام پزشکی ایجاد کرد و کمک‌های پزشکان را به‌صورت منسجم و هدفمند در راستای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر هزینه کرد، نتایج مثبت بسیاری به همراه خواهد داشت. چنین اقدامی، نه‌تنها باعث افزایش اعتماد عمومی به جامعه پزشکی می‌شود، بلکه منابع بیشتری را نیز به سمت این کار خیر جذب خواهد کرد و در نهایت، ارتباط میان پزشکان و مردم را تقویت خواهد نمود.

به نظر من، باید روی لایه‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه پزشکی بیشتر کار کنیم.

متشکرم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *